دلـــ تنگــ امام زمان (عج)

تراوشات قلبیـ اَم ...

۳۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

در رجب ها کاظمین ما خراسان میشود ...

هر که یک دفعه سر این سفره مهمان میشود
مور هم باشد اگر روزی سلیمان میشود

سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است
دردهای این حرم ناگفته درمان میشود

این کریمان لطفشان هرچند آماده ست، لیک
نام مادر که وسط باشد دو چندان میشود


ادامه مطلب...
۱۵ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۵۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

لحظه ی بغـض نـشد حفــظ کنم چشــمم را ...

لحظه ی بغـض نـشد حفــظ کنم چشــمم را
در دل ابـــر نگــهـــداری بـــــاران سخت است

کشتی ِ کوچک من هر چه که محــکم باشد
جَستن از عرصه ی هول آور طوفان سخت است

ســاده عاشق شده ام ساده تر از آن رســوا
شهره ی شهر شدن با تو چه آسان... سخت است


۱۳ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۰ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

چشم دل ...

امام سجاد علیه السلام :

اللّهُمَّ ... وَاعمِ أبصارَ قُلوبِنا عَمّا خالَفَ مَحَبَّتَکَ؛
بارالها ! ... دیده دل‌هایمان را از آنچه مخالف دوستى توست، کور گردان.

صحیفه سجادیه علیه السلام، دعای 9

۱۲ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۰۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

شکرانه تولد حضرت زهرا سلام الله علیها

از امام صادق علیه السلام سؤال شد که:
چرا نماز مغرب سه رکعت است و نافله اش چهار رکعت که در سفر و حضر تقصیر در آن نیست؟ (1)


حضرت زهرا سلام الله علیها
ادامه مطلب...
۱۱ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۳۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

ای بنده ی گریزان! از خدا فرار می کنی ؟!!!


مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏[ فرقان 70]

کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏کند



داستانک:

بدون هیچ توجهی از کنار او گذشت.

این بی‌توجهی آخوند بر عبد فرّار سخت گران آمد. از جای خود حرکت کرد تا این شیخ پیر را تنبیه کند. دوید و راه را بر او سد کرد و با لحنی بی‌ادبانه گفت: هی! آشیخ! چرا به من سلام نکردی؟!

عارف همدانی ایستاد و گفت: مگر تو کیستی که من باید حتماً به تو سلام می‌کردم؟ گفت: من عبد فرّارم. آخوند ملاحسینقلی همدانی به او گفت: عبد فرّار! افررتَ من اللهِ ام من رسولهِ؟ تو از خدا فرار کرده‌ای یا از رسول خدا؟

و سپس راهش را گرفت و رفت.

فردا صبح، آخوند ملا حسینقلی همدانی درس را تمام کرده، رو به شاگردان نمود و گفت: ‌امروز یکی از بندگان خدا فوت کرده هر کس مایل باشد به تشییع جنازة او برویم.

 عده‌ای از شاگردان آخوند به همراه ایشان برای تشییع حرکت کردند. ولی با کمال تعجب دیدند آخوند به خانه عبد فرار رفت. آری او از دنیا رفته بود. عجبا! این همان یاغی معروف است که آخوند از او به عنوان بندة خدا یاد کرد و در تشییع جنازه او حاضر شد؟! به هر حال تشییع جنازة تمام شد.


یکی از شاگردان آخوند به نزد همسر عبد فرارا رفته و از او سؤال کرد: چطور شد که او فوت کرد؟ همسرش گفت: نمی‌دانم چه می‌شد؟ او هر شب دیروقت با حال غیرعادی و از خود بی‌خود منزل می‌آمد، ولی دیشب حدود یک ساعت بعد از اذان مغرب و عشا به منزل آمد و در فکر فرو رفته بود و تا صبح نخوابید و در حیاط قدم می‌زند و در حالی که گریه می کرد ،با خود تکرار می‌کرد: عبد فرار تو از خدا فرار کرده‌ای یا از رسول خدا؟! و سحر دق کرد و مرد.


اصل داستان از کتاب : شرح حال حکیم فرزانه حاج علی محمد نجف آبادی، صفحه 27

منبع : سایت منبرک

۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۳ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

هنوز کرب و بلایی که داشتم دارم ...؟

هنوز حال و هوایی که داشتم دارم
هنوز طبع گدایی که داشتم دارم

برای گمشدگان یک چراغ روشن کن
نیاز راهنمایی که داشتم دارم

ادامه مطلب...
۰۸ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۵۸ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

چه بگویم که اشک ما از چیست؟

زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیده‌ایم حسین!
عشق سوغاتِ کربلاست اگر مزه‌اش را چشیده‌ایم حسین! 


هر دلی را به دلبری دادند، هر سری را به سَروَری دادند
ما که هر وقت گفته‌ایم خدا، از خدایت شنیده‌ایم: حسین

از خدایت شنیده‌ایم که ‌گفت: نقش‌ها ما کشیده‌ایم اما
«اَحسنُ الخالِقین» از آن روییم که تو را آفریده‌ایم حسین!

ادامه مطلب...
۰۸ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۴۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)