در سرم هست فقط طرح مصور بوسه 
در خیالم دهم از دور به دلبر بوسه 

پیش تو سردی این آه دلم را سوزاند 
آتشی در جگرم هست نهان در بوسه 

قاری نیزه نشین روی تو بوسیدن داشت 
میفرستم به لبت بر سر منبر بوسه 
نفسی تازه بده تا که دهان بگشایم 
تا بگویم ز غم خویش پس هر بوسه