دلـــ تنگــ امام زمان (عج)

تراوشات قلبیـ اَم ...

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر شهادت» ثبت شده است

پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه(س)

حق او با گریه ی تنها نمی گردد ادا
پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه(س)


۲۵ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۱۷ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

چهل!

پشت در میزدند مادر را
بی خبر میزدند مادر را
یک نفر بود پشت در اما . . .
چهل نفر میزدند مادر را
کوچه ی ما پر از اراذل شد
در گذر میزدند مادر را
عده ای با قلاف ، با کینه
انقدر میزدند مادر را
تا که دستش به مرتضی نرسد
بیشتر میزدند مادر را
هر که از ره رسید او را زد
رهگذر میزدند مادر را
مرد جنگی یقین سپر دارد
بی سپر میزدند مادر را

پیش رویم زدند آفا را
پشت سر میزدند مادر را

مادر

۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۱۲ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

هق هق گریه و مولای صبوری، ای وای ...

نیمه شب، اشک،‌ عزا، آه چه غوغا شده بود
مجلس ختم علی بود که برپا شده بود
 
گریه کن: دیده ی خونبار ولی الله و
روضه خوان: چشم کبودی که معمّا شده بود
 
آنکه در صبر زبانزد شده بود از اول
حال بی صبرتر از فضه و أسما شده بود
 
هق هق گریه و مولای صبوری، ای وای
راز جانسوز ترین حادثه اِفشا شده بود
در سوخته

ادامه مطلب...
۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۲۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

شعر فاطمی :: همین که نام تو آرند شانه می لرزد

چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد
دلم برای تو ای بی نشانه می لرزد

هنوز کوچه به کوچه ،حکایت از مردی ست
که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد

چه رفته است به دیوار و در که تا امروز
به نام تو در و دیوار خانه می لرزد
فاطمیه (س)

ادامه مطلب...
۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۴۹ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

پیامک نوشت : وای مادر ...

کوچه های غربت و غم قحطی یک مرد بود
خانه مان در غارت بی غیرتی نامرد بود
دست مادر را گرفتم تا سوی مسجد رویم
ناگهان آتش گرفتم دست مادر سرد بود


فاطمیه (س)
۱۵ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۱۵ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

هیزم آورده که آتش بزنند این در را ...

شهر آبستن غم هاست، خدا رحم کند ...
شهر این بار چه غوغاست! خدا رحم کند ...

بوی دود است که پیچیده، کجا می سوزد؟
نکند خانه ی مولاست؟! خدا رحم کند ...

همه ی شهر به این سمت سرازیر شده
در میان کوچه دعواست، خدا رحم کند ...

هیزم آورده که آتش بزنند این در را
پشت در حضرت زهراست، خدا رحم کند ...

همه ی جمعند و موافق که علی را ببرند
و علی یکه و تنهاست، خدا رحم کند ...

شهادت حضرت زهرا(س)
۰۵ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۲۸ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

یکی زیر بغل مولا (ع) رو بگیره ...

این شعرو حتما بخونید ...

شب بود و چشم خفتگان در خواب خوش بود
بیدار مردی اشک چشمش آب خوش بود

در بی کسی تنها گلش را داده از دست
نخل و نهال نارسش را داده از دست

در خاک پنهان کرده خونین لاله‌اش را
آزرده جسم یار هجده ساله‌اش را

اشکش به رخ چون انجم از افلاک می‌ریخت
بر پیکر تنها امیدش خاک می‌ریخت

در ظلمت شب بی صدا چون شمع می‌سوخت
تنهای تنهای بی خبر از جمع می‌سوخت

گویی که مرگ یار را باور نمی‌داشت
از خاک قبر همسرش سر بر نمی‌داشت

می‌خواست کم کم گم شود در آسمان ماه
چون عمر یارش عمر شب را دید کوتاه
ادامه مطلب...
۰۵ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۱۲ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)