از عناوین جهان نوکری ت ما را بس
از چه باشم نگران , مادری ت ما را بس
گدای فاطمه
تا که ما را به قیامت برهاند از نار
یک نخ سوخته ی روسری ت ما را بس

تو چه خواهی شنوی از دهن نوکر خود
   سایه ت بر سر ما , سروری ت ما را بس

چشم شیعه نشود خشک از این داغ عظیم
تا ابد ناله ی پشت دری ت ما را بس

هر کسی یاوری و پشت و پناهی دارد
یک نگاه پسر آخری ت ما را بس

تا بسازیم برای حسن ت صحن و سرا
 فرج گل پسر عسکری ت ما را بس

اینچنین است که مفتاح جهان در کف ماست
یک عنایت ز شه خیبری ت ما را بس

مستی سینه زنی را به دو عالم ندهیم
یک پیاله ز می کوثری ت ما را بس

کم بُوَد تا به قیامت به سر و سینه زنیم
غصه صورت نیلوفری ت ما را بس

نَبُود غم که دو عالم همه از ما برهند
ز همه اهل جهان دلبری ت ما را بس

شیشه قلبم اگر میشکند باکی نیست
چون که حرفه ی میناگری ت ما را بس

از فراوانی این دشمن فاجر چه هراس
صولت احمدی و حیدری ت ما را بس