دانه های تسیبح را برای دیدنت یکی یکی می اندازم
با هر دانه ای که می افتد دلم نیز می افتد که نکند وصال حاصل نشود

نمی دانم آخرین دانه را امروز بیاندازم یا اینکه تا جمعه به انتظار بنشینم...