http://www.meyarnews.com/media/image/news/%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87.jpg

سوالاستاد: گویا سخنان و نیز سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل توسط شما تنظیم می شود که بعد از این همه افتضاح و خسارت به ملت و روبروی ولی فقیه زمان ایستادن حمایتش می کنید. خجالت بکشید حیا کنید ای خوارجی های زمان ما یک موی رهبری نمی دهیم که صدتا طاهرزاده و احمدی نژاد بگیریم خا ک بر سرتان با این همه ادعای عرفان داشتن .حقیقتا که رهبر ما تنها شده با شما خوارجی ها متنفر م از طاهرزاده و کتاب هایش که دو رریختم از کتابخونم      

جواب باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از این‌که کتاب‌های بنده را دور ریختید به امید آن‌که به کتاب‌های بهتری رجوع فرمایید بنده خوشحال هستم و از این‌که بحمدالله با تمام وجود به رهبر معظم انقلاب نظر دارید خدا را شکر می‌کنم و حقیقتاً بنده هم یک موی سر رهبر را نمی‌دهم و صدتا مثل خودم و آقای احمدینژاد را بگیرم. و شرط ولایت‌مداری را دقت در سخنان ایشان و پیروی کامل از ایشان می‌دانم. رهبر معظم«حفظه‌الله» در آخرین سخنان خود در خراسان شمالی فرمودند: «به مسئولین‌تان اطمینان داشته باشید. مسئولین می‌خواهند اقدام کنند. می‌خواهند تلاش کنند. نیت‌ها خوب است. امروز قصد خدمت به مردم وجود دارد. البته گاهی اوقات سلیقه‌ها درست نیست. گاهی اوقات امکانات کامل نیست. باید همه تلاش کنند و دست به دست هم بدهند و مشکلات را برطرف کنند». آیا از این جمله‌ی مقام معظم رهبری بر می‌آید که ما باید به مسئولان نظام و از جمله به آقای احمدینژاد توهین کنیم؟ 

و یا در حالی‌که ایشان در صحبت‌شان با مردم شیروان فرمودند: «مسئولان هم از لحاظ علمی در میان آن‌ها برجستگانی هستند، هم از لحاظ دلسوزی، اهل دل‌سوزی‌اند. اهل تدبیرند، به توفیق الهی دشمنان ما همچنان‌که در بخش‌های دیگر نتوانستند کاری بکنند، در مقابله‌ی اقتصادی با این ملت هم هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند». آیا باید مثل مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» با مسئولان برخورد کرد یا راه دیگری را پیشنهاد می‌کنید؟ مقام معظم رهبری در دیداربسیجیان خراسان شمالی فرمودند: «عده‌ای از این طرف می‌افتند و با دشمن هم معامله‌ی دوست می‌کنند و عده‌ای دیگر از آن طرف می‌افتند و با اندک اختلافی دوست را دشمن تصور می‌کنند…. البته ممکن است اختلافات عمیق و بزرگ هم باشد اما در هیچ حال نباید دوست را به جای دشمن گرفت». آیا این‌که شما ما را خارجی معرفی می‌کنید و یا می‌گویید از طاهرزاده متنفرم نشانه‌ی آن است که در مسیر ولایت امر هستید؟ و یا حکایت از آن دارد که فراموش کرده‌اید شیطان اکبر آمریکا و صهیونیسم است؟ آیا از سخنان رهبری نشانه‌ای که حکایت از تقابل آقای احمدینژاد با ولی فقیه زمان یعنی آیت‌الله‌خامنه‌ای«حفظه‌الله» دارد دریافت کردید؟ و یا تحلیل‌هایی است که رقیبان آقای احمدینژاد از خانه‌نشینی ایشان در آوردند؟ در حالی‌که در نشستی که بعضی از سرداران سپاه در همان زمان خانه‌نشینی آقای احمدینژاد با رهبری داشتند و کلیپ گزارش آن پخش شد و بنده نیز هنوز آن کلیپ در اختیار دارم، مقام معظم رهبری می‌فرمایند:« ایشان که با نظام و رهبری مسئله‌ای ندارد» و در همان جلسه می‌فرمایند ایشان گفتمان انقلاب اسلامی را جهانی کرده و باید حفظ شود؟ آیا این است طریق حفظ‌کردن آقای احمدینژاد؟ بنده هم مثل شما معتقدم رهبر ما تنهاست و حقیقتاً بسیاری از جناح‌ها بر اساس منافع جناحی و سیاسیِ خود سنگ طرفداری از رهبری را به سینه می‌زنند و به همین جهت بعضی از سخنان رهبری را نادیده می‌گیرند. ایشان در هفته‌ی دولت خطاب به دولت آقای احمدینژاد فرمودند: «یک بخش دیگر از این نقاط قوتى که به نظر من روى آن باید تکیه کرد، مسئله‌‌ى برجسته شدن ارزشهاى انقلاب است. در این سالهائى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاى‌‌انقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى مسئولان، استکبارستیزى، افتخار به انقلابیگرى. یک دوره‌‌اى بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگرى و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعى میکردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومى مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابى، جهتگیرى انقلابى، ارزشهاى انقلابى و مبانى انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکى از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنى مردم به این ارزشها اهمیت میدهند.مسئله‌‌ى دعوت به عدالت، مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اینها خیلى چیزهاى مهمى است. تلاش دولت در جهت ارتباط با مردم، تلاش فوق‌‌العاده‌‌ى کارى که خوشبختانه در دولت مشاهده میشود؛ اینها چیزهاى خوبى است. البته توجه کنید که این تلاش فراوانى که دارید انجام میدهید، با کیفیتِ خوب و با عمل کردن به آنچه که میگوئید، همراه باشد؛ روى این تکیه کنید. البته طبیعى است که شما میخواهید آنچه را که میگوئید، بتوانید عمل کنید – در این شکى نیست – اما روى این اهتمام داشته باشید که هر آنچه به عنوان یک وعده از شما صادر میشود، مردم در موعد معین ببینند که آن وعده تحقق پیدا کرد. اگر از صد تا کارى که شما میگوئید، نودتایش را انجام بدهید، ده تایش انجام نگیرد، همین در ذهن مردم یک اختلالى ایجاد خواهد کرد. آنچه را که آدم احتمال میدهد انجام نشود، به صورت احتمال بگوید، به صورت قطع و یقین نگوید. به نظر من این چیز بسیار مهمى است. خب، هر بیننده‌‌اى احساس میکند و مى‌‌بیند که تلاش دشمنان در مقابله‌‌ى با جمهورى اسلامى در این سالهاى اخیر، بخصوص در همین شش هفت سال گذشته و بخصوص در این دو سه سال اخیر، بیشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثیر دارد که ما اگر بدانیم انگیزه‌‌هاى دشمن از کجا ناشى میشود، تکلیف خود را در برنامه‌‌ریزى‌‌هامان بهتر میفهمیم. به نظر من یکى از علل این دشمنى‌‌ها، همین پیشرفتهاى شماست؛ یعنى میخواهند این پیشرفتها کند شود. جمهورى اسلامى با داعیه‌‌ى اسلام‌‌خواهى، با داعیه‌‌ى مردم‌‌سالارى اسلامى، با داعیه‌‌ى رد و نفى مستدل لیبرال دموکراسى، براى تشکیلات استکبارى دنیا یک خطرى است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید، این خطر براى آنها بیشتر خواهد شد. میخواهند جلوى این را بگیرند. عامل دوم این دشمنى‌‌ها، زنده شدن شعارهاى انقلاب است. وقتى شعارهاى انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان مى‌‌آید و چهره‌‌ى همراه‌‌ترى میگیرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگ‌‌تر کنید، آنها چهره‌‌شان عبوس‌‌تر و خصمانه‌‌تر میشود؛ این چیزِ طبیعى است. عامل دیگر، همین حوادث منطقه است؛ این بیدارى اسلامى و آنچه که در منطقه‌‌ى ما رخ داد، که حادثه‌‌ى فوق‌‌العاده مهمى است. به نظر من هنوز ابعاد عظیم این حادثه‌‌اى که در شمال آفریقا و منطقه‌‌ى اسلامى ما اتفاق افتاده، براى خیلى‌‌ها درست شناخته‌‌شده نیست؛ خیلى چیز عظیمى اتفاق افتاده. پشت این مسئله، دست قدرت الهى است. خب، اگر چنانچه در این شرائط، یک ایرانِ بى‌‌دردسرِ بى‌‌دغدغه اینجا وجود داشته باشد، با همین شعارهائى که دارد، با همین کارهائى که دارد میکند، با همین پیشرفتى که محسوس است، از آن کشورها بیایند ببینند کارخانه‌‌ها را، دانشگاه‌‌ها را، مراکز تحقیقاتى را، وضع زندگى مردم را، بازارهاى پر از اجناس را، دولت بى‌‌دردسر را، بدیهى و طبیعى است که آنها میگویند الگوى خوب همین است. میخواهند این نشود. میخواهند این الگوشدن جمهورى اسلامى نباشد. یعنى براى جمهورى اسلامى دردسرهائى به وجود بیاورند، تا آن کشورهائى که تحولى در آنها رخ داده و وارد مرحله‌‌ى جدیدى شده‌‌اند، براى ادامه‌‌ى راه، این را الگو قرار ندهند..» آیا واقعاً پس از این سخنان جناح‌های سیاسی در سخنان قبلی خود تجدید نظر کردند؟ و یا حرف‌های قبلی را تکرار کردند و گویا اصلاً حضرت آقای خامنه‌ای هیچ توجهی در تأیید دولت نهم و دهم نداشتند؟ همه‌ی قصد اینجانب در دفاع از دولت نهم و دهم از آن‌جهت است که جامعه‌ی ما دچار تعارض و تنفر در بین یکدیگر نگردد و کسانی‌که به اصل انقلاب و رهبری معتقدند نسبت به همدیگر متنفر شوند وگرنه هیچ اصراری بر آن نیست که بخواهیم دولت آقای احمدینژاد را از ضعف‌ها مبری کنیم ولی آیا درست است که مقام معظم رهبری بفرمایند «در دولت افراد کاردان و برجسته و دلسوز مشغول کارند» و عده‌ای از اصول‌گرایان بگویند بی‌کفایت و بی‌لیاقت است؟ وظیفه‌ی ما آن است که جذب حداکثری را دنبال کنیم و یا عده‌ای را با فشار از انقلاب بیرون نماییم؟ موفق باشید