آینه هستم و آماده ی ایوان شدنم
آتشی هستم و لبریز گلستان شدنم

چند وقتی ست به ایوان نجف سر نزدم
بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم
سفره ی نان جویی پهن کن ای شاه عرب!
بیشتر از همه آماده ی مهمان شدنم
آن که از کفر در آورد مرا مِهر تو بود
همه اش زیر سر توست مسلمان شدنم

از چه امروز نیفتم به قدومت، وقتی...
ختم شد سجده ی دیروز به انسان شدنم
روی خورشید تو خورشید پرستم کرده
با تجلّی تو در معرض سلمان شدنم

ده ذی الحجه ی من هجده ذالحجه ی توست
هشت روز است که آماده قربان شدنم

جان به هر حال قرار است که قربان بشود
پس چه خوب است که قربانی جانان بشود ...

 عید همتون مبارک
ان شاالله عیدیمون فرج آقا صاحب الزمان عج باشه...
ایلی ایلی اغثتی

این چه عشقی ست که عاشق به عجب می افتد؟ 
لیلی اش کیست که مجنون به طرب می افتد؟ 
طاق ایوان طلایت چه شکوهی دارد
بس بلند است سرم رو به عقب می افتد ..
ایوان نجف