دلشوره ی صحن خواهرت را داریم...

صد شکر که نو گشته ضریحت اما

دلشوره ی صحن خواهرت را داریم...

---

اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده

ولی مسیر من و او به هم نیفتاده

به خواب سخت فرو رفته پای همت من

وگرنه اسم کسی از قلم نیفتاده

ما که باشیم ؟ ...

ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم؟

سیـنـه زن زیـنـب کبراست اباعبدالله

شعر کامل در ادامه مطلب

عباس ها حریم تو را حفظ می کنند ....

خمپاره پاره های دلم را نشان گرفت

آتش به خانه دل پیر و جوان گرفت

 

خمپاره سمت صحن حرم رفت و ناگهان

خورشید شعله ور شد و در آسمان گرفت

 

زینب چه قدر کرب و بلا پیش چشم داشت

 تا در دمشق قافیه عشق جان گرفت

::.کلنا عباسک یا زینب سلام الله.::

وای از خون دل مهدی فاطمه (علیهما السلام)

خبری بد :حمله‌ خمپاره‌ای تروریست‌های تکفیری به حرم حضرت زینب(س)

---

با دست بسته است ولی دست بسته نیست

زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

هرچند سربه زیر... ولی سرفراز بود

زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست

زینب اسیر نیست دو عالم اسیر اوست

او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست

رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم

داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست

حتی اگر به صورت او سنگ می خورد

هیهات بند معجرش از هم گسسته نیست

مجید تال

اشعار وفات شهادت گونه حضرت زینب سلام الله علیها

غروب بی کسی ها سر نمی شد

به جز غم قسمت خواهر نمی شد

غم عالم اگر بر شانه اش بود

از این قامت کمانی تر نمی شد

 

تمام دشت از غربت لبالب

نمانده سرپناهی در دل شب

کنار خیمه ای آتش گرفته

همه پروانه، همچون شمع زینب

 

اگر چه غربتت بوده دمادم

اگر چه دیده ای غم های اعظم

ـ فدای عصمت زهرائی تو ـ

نشد یک نخ ولی از معجرت کم