جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود :
نماز اول وقت شاه کلید است!
منبع : روح الامین
بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/۵۶ ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
75 به عربی خامس و سبعون نوشته می شود و 95 خامس و تسعون . با توجه به آنکه در زمانهای قدیم معمولا برای نوشته ها نقطه نمی گذاشتند ؛ حال اگر نقطه های سبعون و تسعون را برداریم عین هم نوشته می شوند!!
برخی در حال تحقیق هستند که آخر شهادت حضرت زهرا دقیقا چه تاریخی است . 75 روز بعد از رحلت پیامبر یا 95 روز بعد از رحلت؟!!!
داستان 1 :
آیت الله مقتدایی در درس خارج فقه خود در تاریخ 7/2/89 فرمودند:
سال 1345 شمسی در مکه شیخ علی کاشف الغطاء نوه شیخ جعفر کاشف الغطاء را دیدم ... و او خاطره ای را برایم گفت : که ، جد ما مرحوم کاشف الغطاء با خود گفت مردم در احکام الهی از ما متابعت میکنند و ما فتوی میدهیم و آنها عمل میکنند در مورد شهادت حضرت زهرا هم اگر ما اعلام بکنیم که شهادت حضرت زهرا روی 75 روز است یا روی 95 روز است مردم متابعت میکنند و دو دستگاه و دو موقع عزاداری برپا نمیشود و تصمیم گرفت در این مورد مطالعه کند
لذا کتب مربوطه از شیعه و سنی را جمع کرد تا با یک بررسی عمیق تحقیق کند و حکم نهایی را صادر کند آن بزرگوار (شیخ جعفر کبیر) مادر پیری داشت متجهده و اهل عبادت بود شب در عالم خواب فاطمه زهرا(سلام الله علیها ) را در خواب میبیند که با حال غضب (با این تعبیر) فرمودند که این چه کاری است پسرتان میخواهد بکند و میخواهد وفات یا شهادت مرا کم کند
این زن که روحش از تصمیم پسرش خبر نداشت از اتاق میآید بیرون نصف شب میبیند که چراغ اتاق پسرش روشن است معلوم است که بیدار است میآید درب اتاق شیخ را باز میکند وارد میشود میبیند اینقدر کتاب دور شیخ جمع شده است که اصلا خود شیخ پیدا نیست گویا پشت کتاب مخفی شده باشد میرود جلو صدا میزند پسر چه میکنی که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بر تو غضبناک است
مرحوم شیخ فکری میکند میپرسد چه شده است؟
مادر میگوید فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمودند میخواهد ایام شهادت مرا کم کند.
مرحوم شیخ میفهمد اقدامی که میخواست بکند مورد نظر حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیست خود حضرت میخواهند که دو برنامه دو تشکیلات دو وقت جلسات گرفته بشود. مرحوم شیخ بساط را جمع میکند و میگوید همانطور که روال بوده برای حضرت زهرا دو دفعه عزاداری و مجالس منعقد بشود.
داستان 2 :
حجه الاسلام ادیب یزدی می فرمایند:
"یادم می آید یک روز در محضر رهبر عالی قدر انقلاب [حضرت آیت الله خامنه ای] بودم یکی از آقایان سوال کرد:
"درباره شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بالاخره 75 روز بعد از رحلت صحیح است یا 95؟"
رهبر عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند و فرمودند: "برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند."