دلـــ تنگــ امام زمان (عج)

تراوشات قلبیـ اَم ...

۴ مطلب با موضوع «کلام الله» ثبت شده است

::درس و نماز::

«به نام آنکه ابر را سبک و رها آفرید تا زینت بخش باشد نه سربار»
از کودکی عکس کوچکی از امام خمینی (ره) در اتاقم بود که زیر چهره با جذبه ایشان نوشته بود: «درس را برای خدا بخوانید.»
همیشه این جمله برایم غیرقابل درک بود…. هر کسی را در اطرافم می دیدم که برای نمره درس می خواند و هر سال که برای تمیز کردن این عکس اقدام میکردم مرا به فکر می انداخت ولی جوابی نداشتم، تا اینکه …
ادامه مطلب...
۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۸ ۱۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

ای بنده ی گریزان! از خدا فرار می کنی ؟!!!


مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏[ فرقان 70]

کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏کند



داستانک:

بدون هیچ توجهی از کنار او گذشت.

این بی‌توجهی آخوند بر عبد فرّار سخت گران آمد. از جای خود حرکت کرد تا این شیخ پیر را تنبیه کند. دوید و راه را بر او سد کرد و با لحنی بی‌ادبانه گفت: هی! آشیخ! چرا به من سلام نکردی؟!

عارف همدانی ایستاد و گفت: مگر تو کیستی که من باید حتماً به تو سلام می‌کردم؟ گفت: من عبد فرّارم. آخوند ملاحسینقلی همدانی به او گفت: عبد فرّار! افررتَ من اللهِ ام من رسولهِ؟ تو از خدا فرار کرده‌ای یا از رسول خدا؟

و سپس راهش را گرفت و رفت.

فردا صبح، آخوند ملا حسینقلی همدانی درس را تمام کرده، رو به شاگردان نمود و گفت: ‌امروز یکی از بندگان خدا فوت کرده هر کس مایل باشد به تشییع جنازة او برویم.

 عده‌ای از شاگردان آخوند به همراه ایشان برای تشییع حرکت کردند. ولی با کمال تعجب دیدند آخوند به خانه عبد فرار رفت. آری او از دنیا رفته بود. عجبا! این همان یاغی معروف است که آخوند از او به عنوان بندة خدا یاد کرد و در تشییع جنازه او حاضر شد؟! به هر حال تشییع جنازة تمام شد.


یکی از شاگردان آخوند به نزد همسر عبد فرارا رفته و از او سؤال کرد: چطور شد که او فوت کرد؟ همسرش گفت: نمی‌دانم چه می‌شد؟ او هر شب دیروقت با حال غیرعادی و از خود بی‌خود منزل می‌آمد، ولی دیشب حدود یک ساعت بعد از اذان مغرب و عشا به منزل آمد و در فکر فرو رفته بود و تا صبح نخوابید و در حیاط قدم می‌زند و در حالی که گریه می کرد ،با خود تکرار می‌کرد: عبد فرار تو از خدا فرار کرده‌ای یا از رسول خدا؟! و سحر دق کرد و مرد.


اصل داستان از کتاب : شرح حال حکیم فرزانه حاج علی محمد نجف آبادی، صفحه 27

منبع : سایت منبرک

۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۳ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

بدون شرح : خدا می بیند !

بدون شرح

۱۹ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

قرآن کلام نور

خــدایـ ـ ـ ـا .. !!!
چـرا می خوانم و بـدنمـ بـه "لــرزه" نـمـی افـتد ؟!
چـرا دلـمـ آرامـ نـمـی شـود ؟!
کـــِی "بندگــــی" اتـ را می آمـوزمـ !؟


قرآن کلام نور
۰۸ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۵۷ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)