امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است...»
امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است...»
کودک نفس نفس می زد: «بابا سلام... فضه گفت بیا» مرد از هوش رفت ...
ای آنکه گـرهِ کارهای فرو بسـته به سر انگشت تو گشــوده میشود و ای آن که سختـیِ دشـواریها با تو آسـان میگردد، و ای آن که راه گـریز به سوی رهـایی و آسـودگی را از تو باید خواست.
سختیها به قدرت تو به نرمی گرایند و به لطـف تو اسباب کارها فراهم آیند و قضا به قدرت تو جربان یافته و اشیاء به ارادهی تو موجود شوند