امام صادق سلام الله علیه: :
هرگاه بنده گناهى مرتکب شود، از بامداد تا شب به او مهلت داده مى شود. اگر آمرزش خواست، آن گناه برایش نوشته نمى شود.
کافی: ج1 ، ص 437 / میزان الحکمه:ج 8، ص471
امام صادق سلام الله علیه: :
هرگاه بنده گناهى مرتکب شود، از بامداد تا شب به او مهلت داده مى شود. اگر آمرزش خواست، آن گناه برایش نوشته نمى شود.
کافی: ج1 ، ص 437 / میزان الحکمه:ج 8، ص471
روزی پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله و سلم) از کوچه ای میگذشتند. نگاه مبارکشان به گروهی از کودکان افتاد که در حال بازی بودند. پیامبر در همان حال فرمودند: «وای بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان»
موسی در مناجاتش به خدا عرضه داشت
یا اِللهَ المحسنین
پاسخ آمد : لبیک
عرضه داشت
یا اِللهَ المطیعین
پاسخ آمد : لبیک
عرضه داشت
یا اِللهَ العابدین
پاسخ آمد : لبیک
عرضه داشت
یا اِللهَ العاصین
پاسخ آمد : لبیک , لبیک ,لبیک
حضرت موسی سوال کرد : چرا در سه مورد اول پاسخ یکبار لبیک بود ؛ اما در مورد آخر سه بار لبیک
خداوند فرمود :
محسنین به احسان خود ,مطیعین به اطاعت خود و عابدین به عبادت خود امید دارند ؛ اما گنهکاران به جز من به کسی امید ندارند
منبع: نقل از سایت منبرک -داستانهای روایی - جلد 2 - صفحه 290
پیامبر صلىاللهعلیهوآله :
طوبى لمَن وُجِدَ فی صَحیفَةِ عَمَلِهِ یَومَ القِیامَةِ تَحتَ کُلِّ ذَنبٍ : أستَغفِرُ اللّه َ
خوشا به حال کسى که روز قیامت در نامه اعمالش، زیر هر گناهى جمله «استغفر اللّه » یافت شود.
بحار الأنوار : ج 5 ص 329
نوشتار پیش رو، به صورت گزینشی به شرح احادیث شیعی می پردازد، بیشتر احادیث این مجموعه توسط آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (سخنرانی معظم له در مسجد بازار تهران) از مراجع عظام تقلید شرح و بسط یافته اند.
رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ (عَلَیهِ السَّلَامُ) قَالَ:
إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ.[1]
ترجمه و شرح:
روایت از امام صادق(صلوات الله علیه) منقول است که حضرت فرمودند: سرآمد اموری که موجب میشود انسان از فرمان الهی سرپیچی کند و نسبت به خداوند گناه و عصیان کند، شش مورد است. یعنی این شش مورد سرآمد هستند؛ نه این که موارد دیگر موجبِ گناه نمیشود. اینها غالباً سرآمد هستند. گناهانی که از انسان سر میزند، منشأش غالباً یکی از اینها است.
اول: حبّ الدنیا؛ پول دوستی. این موجب میشود که نه حرام سرش بشود نه حلال. لذا موجب عصیان می شود. دو نوع گناه داریم که یکی از آنها ترک واجب است؛ خودِ ترک واجب هم گناه است. پول دوستی منشأ گناه میشود.
دوم: حبّ الرئاسة؛ جاه طلبی، ریاست طلبی. این هم منشأ گناهان و معاصی دیگر میشود.
سوم: حبّ الطعام؛ «ابن البطن»، یعنی کسانی که به اسارت شکم میروند. این هم منشأ گناهان بعدی میشود.
چهارم: حبّ النساء؛ منظور «ابن الفرج» است. مراد از حبّ النساء شهوت جنسی است.
از آن طرف، حبّ الطعام به تعبیر ما شهوت بطنی و شکم پرستی است، از این طرف هم شهوت جنسی را مطرح میفرماید که از این دو تعبیر میشود به «ابن البطن و الفرج». اینها اسیرند و به اسارت شکم و شهوت جنسیشان درآمدهاند. این منشأ میشود برای گناه.
پنجم: حبّ النوم؛ یعنی کسانی که خیلی مقیّدند به خوابیدن. اینها هم به معصیت میافتند. یک سنخ معاصی هست که منشأش حبّ نوم و خواب است. صبح نماز صبحش قضا میشود، برای چه؟ چون میخواهد بخوابد.
ششم: حب الراحة؛ یعنی راحت طلبی. این هم منشأ یک سنخ از معاصی است.
یک رشته هست که همه این شش مورد را به هم پیوسته میکند و آن «حُبّ» است. «حبّ الدنیا»، «حبّ الرئاسة»، «حبّ الطعام»، «حبّ النساء»، »حبّ النوم»، «حبّ الراحة». همه اینها مثل دانههای تسبیحی در یک نخ هستند و آن نخ تسبیح، همین «حبّ دنیا و امور مادّی» است. لذا همه اینها مربوط به هم هستند. تعلّق به این عالم مادّه است که انسان را به گناه میکشاند. این اگر نباشد، هیچ وقت گناه سر نمیزند و واجب هم ترک نمیشود.[2]
تنظیم :شکوری گروه دین و اندیشه تبیان
[1] . بحارالانوار، ج70 ، ص 60
[2] . یکشنبه: 30 آبان 89 ؛ 14 ذی الحجّه 1431 ؛ مسجد جامع بازار تهران