کشتی پهلو گرفته . رمانی تاریخی گونه و جانسوز از ولایت تا شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بخشی از کتاب کشتی پهلو گرفته
من در خودم شکستم وقتی در بر پهلوی تو شکسته شد . وقتی تو فضه را صدا زدی انسانیت از جنین هستی سقوط کرد . خون جلوی چشمان مرا گرفت وقتی گل میخ های در ، از سینه ی تو خونین و شرم آگین در آمد . من از خشم کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد . من معطل و بی فلسفه ماندم وقتی زمین ملک تو غصب شد . اشک در چشمان من حلقه زد وقتی سیلی با صورت تو آشنا شد .