اگر می تــوانی بمانی بمان

عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان

تو هم مثل من نیمه جـانی بمان

زمــین گـیرمن،آســمانی،بمان


اگرمی شـود می توانی بـمان

 

تو  نـیلوفرانه تـریـنیاسشـهر

وجود  تو  کانون  احـساس  شهر

دعا گوی  هر قـدر  نشناس شهر

نکش دست از دست دستاس شهر


نباشـی، چـه آبی چه نانـی بمان

 

چه شد با علی همسفر ماندنت

چه شـدماجرای سـپر ماندنـت

چهشد پـای حـرف پـدر ماندنـت

پس از غـصه ی پشـتدر ماندنت


نـدارد علــی هـمزبانی بمــان

 

برای علی بی تو بـد میشود

بدون تو غم بی عـدد میشود

نرو که غــرورم لــگــد میشود

و این سـقف،سـنگ لحدمیشود


تو باید غــمم را بدانــی بمــان

 

چرا اشــک را آبـرو میکــنی

چرا چــادرت را رفـو میکـــنی

چرا اسـتخوان درگـلو میکــنی

چرامـــرگ را آرزو میکـــــنی


چه کم دارد این زنــدگانی بمان


مصطفی صابر خراسانی


+

دریافت