بهم امید دادید با این شعرتون . وقتی اربعین هی تو رفتنم سنگ می اومد جلوی پام می گفتم بار گناهم زیاده که اقا نمی طلبه . و بعد ..................
یک ظهر بعد نماز ظهر خیلی دلم گرفته بود . زیاد به اربعین نمانده بود و دوستانم دو روز دیگه راه میافتادن و من ....... چقدر سخت بود . یاد حاج همت افتادم . زیادت عاشورایی خوندم و بعد به حاجی گفتم : حاج همت برام برات کربلا بگیر . از امام حسین بخواه اربعین اونجا باشم . پای پیاده برم قول میدم اولین زیارتم به نیابت از شهدا باشه . قول میدم خاک شلمچه که با اشکهای من همیشه خیش میشد را با خود ببرم و بریزم تو بین الحرمین . باور نمی کنید اگر بگویم یک شبه هم چیز محیا رفتنم شد و من چقدر خوشبخت بودم . و بهشت بین الحرمین چه زیبا . با آنکه قبلا رفته بودم اما اربعین یه چیز دیگه هست .
امام زمان کجایی ببینی بعضیا به اسم یارت با ما چیکار می کنند....امیدوارم به اندازه ی یک اتم هم شده پیش محبوبم ارزش داشته باشم...به امید این که روزی برسه کاری کنیم تا ظهور کنه...
خداوند به شما توفیق دهد. اجر شما با یوسف زهرا سلام الله علیها
انشاءالله ظهور نزدیک است .
برای بنده هم دعا کنید
الهم عجل لولیک الفرج
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
بسم الله الرحمن الرحیم _ _ _ _ _ _ من هستم،امّا اگر در این راه زنده نماندم ،به یاد محسن فاطمه گریه کن،اگر سلاح دشـمــن قلبم را پـاره پـاره کــرد ، بـه یـاد حسنش گریه کن و اگر تیر بر تارک سـرم خورد و آن را دو نیم کــرد ، به یــاد شوی فاطمه گریه کن و اگر بدنم را پاره و لهیده یافتی ، به یاد حسینش گریه کن ولــی اگر جسمم را دیگر هرگز نیافتی ، به یـاد فاطمه گریــه کن که من نیــز به یـــاد او بارها گریه کردم و همیشه گریه خواهــم کرد؛
چون از او مظلــــوم تر ســـراغ ندارم.
اینک من می مانم تا انتقام سیلی مادرم زهرا سلام الله علیها را بگیرم. ___________________ ||| "استفاده از مطالب وبلاگ "به هر نحوی" مجاز مــی باشد." |||