اول عشق تو «لَن» بود نمیدانستم
آخرش هم «ابَداً» بود نمیدانستم
نام عاشق همه جا بیشتر از معشوق است
همه جا صحبت من بود نمیدانستم
چشم من خیس شد ، عاشق شدنم هم لو رفت
گریه بر من قَدِغن بود نمیدانستم
بعد از این نام مرا نیز فراموش کنید
عشق ، بد نام شدن بود نمیدانستم
تا دم خیمه رسیدیم و ندیدیم تو را
دل ما اهل «قَرَن» بود نمیدانستم
از لب چشمه مرا تشنه برم گرداندند
تشنگی طالع من بود نمیدانستم
مرغ باغ ملکوتم به خدا حیف شدم
در دلم میل چمن بود نمیدانستم
شامل مرحمت فاطمه گشتم من اگر
علتش سینه زدن بود نمیدانستم
هر کجا نام حسین آمد، باران بارید ...
... مادرش مطمئناً بود نمیدانستم
دست و پا میزد و گفتند همه تشنه لب است
نیزه ای بین دهن بود نمیدانستم
فاطمه زنده از آن کوچه اگر برگشته
علتش کار حسن بود نمیدانستم
استاد لطیفیان
نمیدونم چرا یاد این شعر افتادم
خیلی بدل میشینه این شعرا
واقعا ممنون.
حتی اگه صدبار هم شنیده باشمشون بازم لذت داره برام
ینی اصن زندگی میکنم با این شعرا
خدا خیرتون بده انشاالله
یاعلی
سلام علیکم
شعرهای صابر خراسانی همشون عالین...
ممنون از دعوتتون
یاعلی
التماس دعا
دعا کنید ظهور هر چه زودتر اتفاق بیفته
دل خیلی ها دیگه گرفته
از زخم زبون ادمایی که میگن دیدید اقاتون نیومد اگه اقایی بود تا الان اومده بود
از این حرفا دلکم عجیب گرفته
اللهم عجل لولیک الفرج