این نامه چند خط غم هر روزه ی من است
من شاعرم... به لحن قلم حرف می زنم
**********
من عاشق سکوتم و کم حرف می زنم
هر وقت دل شکسته ترم حرف می زنم
از تو شنیده ام که حریم خداست دلبا تو از آستان حرم حرف می زنم
مثل «فروغ» دلخوش یک شام تیره اموقتی که از نهایت غم حرف می زنم
من عاشق سکوتم و رنجی همیشگیبا لهجه ی سیاه قلم حرف می زنم
دریا تویی و رود منم؛ رود رهگذریک روز می رسیم به هم حرف می زنم
آن وقت در کنار تو آرام می شومآن وقت با زبان دلم حرف می زنم
این نامه چند خط غم هر روزه ی من استمن شاعرم...به لحن قلم حرف می زنم
این نامه چند خط غم هر روزه ی من است
من شاعرم... به لحن قلم حرف می زنم
**********
من عاشق سکوتم و کم حرف می زنم
هر وقت دل شکسته ترم حرف می زنم
از تو شنیده ام که حریم خداست دلبا تو از آستان حرم حرف می زنم
مثل «فروغ» دلخوش یک شام تیره اموقتی که از نهایت غم حرف می زنم
من عاشق سکوتم و رنجی همیشگیبا لهجه ی سیاه قلم حرف می زنم
دریا تویی و رود منم؛ رود رهگذریک روز می رسیم به هم حرف می زنم
آن وقت در کنار تو آرام می شومآن وقت با زبان دلم حرف می زنم
این نامه چند خط غم هر روزه ی من استمن شاعرم...به لحن قلم حرف می زنم
من عاشق سکوتم و کم حرف می زنم
هر وقت دل شکسته ترم حرف می زنم
از تو شنیده ام که حریم خداست دل
با تو از آستان حرم حرف می زنم
مثل «فروغ» دلخوش یک شام تیره ام
وقتی که از نهایت غم حرف می زنم
من عاشق سکوتم و رنجی همیشگی
با لهجه ی سیاه قلم حرف می زنم
دریا تویی و رود منم؛ رود رهگذر
یک روز می رسیم به هم حرف می زنم
آن وقت در کنار تو آرام می شوم
آن وقت با زبان دلم حرف می زنم
این نامه چند خط غم هر روزه ی من است
من شاعرم...
به لحن قلم حرف می زنم