از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد
از تحبس الدعا که صدایی نمی رسد
ما تحبس الدعا شده نان شبهه ایم
آنجا که شبهه است عطایی نمی رسد
پرواز می کنم به پرم میخورم زمین
بال و پر شکسته به جایی نمی رسد
باید تنم پی سپر دیگری رود
با روزه های ما به نوایی نمی رسد
ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت
آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟
من سالها منتظر یک ضمانتم
آخر چرا امام رضایی نمی رسد؟
از من مخواه بیش از این زندگی کنم
وقتی برات کرب و بلایی نمی رسد
علی اکبر لطیفیان
علی اکبر لطیفیان
چقدر گاهی دلتنگ بال گشودن به سمت جمکرانت می شوم....
ولی بال هایم را چیده است این دنیای دامن گیر...