دلـــ تنگــ امام زمان (عج)

تراوشات قلبیـ اَم ...

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر مذهبی» ثبت شده است

چگونه اشک نریزم؟

بس است شور تغزّل من خیالی را
پی سراب زدم پرسه در حوالی را


چگونه اشک نریزم؟ چگونه خوش باشم؟
به سینه ام نزدم سنگ بی خیالی را

دل تنگ

ادامه مطلب...
۰۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

باید برای دیدن تو انقلاب کرد ...

خاصیت نگاه تو ما را خراب کرد
این آفتاب، غوره یِ ما را شراب کرد
 
آدم که گریه را پدرانه به ارث داد
یادش به خیر باد که کار ِصواب کرد
 
اندازه یِ حساب شده باده می خورد
هر کس که رفت و آمد خود را حساب کرد
 
ترسیدم اینکه یار جوابم کند ولی
دیدم کریم بود و مرا مستجاب کرد
 
روی سپید اوست چراغ هدایتی
پیری که عشقبازی خود در شباب کرد
 
دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمت
هجرانِ روی تو دل ما را مذاب کرد
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

ادامه مطلب...
۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۴۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

حساب شد ...

زلفت ز پیچ و تاب فزونش طناب شد
یک حلقه ده که قلب گلوی من آب شد

یک قطره اشک بهر تو بحر طویل گشت
یک ذره از فضیلت تو صد کتاب شد
از آتش تو شِکوه به افلاک ریختم
یک قطره از شکایت من آفتاب شد

ادامه مطلب...
۰۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۴۸ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

برای قلبم ... | اصلا رفاقت من و تو از کجا گرفت |

دلبر کمند خویش فکند و مرا گرفت
زلفی رسید و مرا دست و پا گرفت

بر زلف او نوشته که یاایهاالعزیز
یعنی مرا برای رضای خداگرفت

هرتار زلف دوست به یک جاست متصل
قلبم جدا گرفت و زبانم جدا گرفت

پرسیده ام ز مادرم او هم خبر نداشت
اصلا رفاقت من و تو از کجا گرفت
ضریح ارباب
من بعد از این به درد خودم گریه میکنم
آقا به خرج خویش برایم دوا گرفت

ادامه مطلب...
۰۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۴۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه(س)

حق او با گریه ی تنها نمی گردد ادا
پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه(س)


۲۵ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۱۷ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

چهل!

پشت در میزدند مادر را
بی خبر میزدند مادر را
یک نفر بود پشت در اما . . .
چهل نفر میزدند مادر را
کوچه ی ما پر از اراذل شد
در گذر میزدند مادر را
عده ای با قلاف ، با کینه
انقدر میزدند مادر را
تا که دستش به مرتضی نرسد
بیشتر میزدند مادر را
هر که از ره رسید او را زد
رهگذر میزدند مادر را
مرد جنگی یقین سپر دارد
بی سپر میزدند مادر را

پیش رویم زدند آفا را
پشت سر میزدند مادر را

مادر

۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۱۲ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)

هق هق گریه و مولای صبوری، ای وای ...

نیمه شب، اشک،‌ عزا، آه چه غوغا شده بود
مجلس ختم علی بود که برپا شده بود
 
گریه کن: دیده ی خونبار ولی الله و
روضه خوان: چشم کبودی که معمّا شده بود
 
آنکه در صبر زبانزد شده بود از اول
حال بی صبرتر از فضه و أسما شده بود
 
هق هق گریه و مولای صبوری، ای وای
راز جانسوز ترین حادثه اِفشا شده بود
در سوخته

ادامه مطلب...
۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۲۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل تنگــــ امام زمان (عج)