امشب شب جمعه است ...

در عرشـه سفینـه ات ای نـوح کـربلا

جایی برای آدم کشتی شکسته هست؟

تک بیت :کاش بودم چون کتاب ...

کاش بودم چون کتاب افتاده در کنجی خموش

تـا نگــردد روبـرو جـز مـردم دانــا مـرا

چند شعر از صائب تبریزی

قاصدان را یک قلم نومید کردن خوب نیست
نامه ی ما پاره کردن داشت گر خواندن نداشت

چون وا نمی کنی گره ای خود گره مباش
ابرو گشاده باش اگر دستت گشاده نیست

چه خبر از دل آواره ما خواهد داشت؟
مست نازى که ندارد خبر عالم را

خدایا برسان مهدی(عج) را ...

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم ...

اللهم عجل لولیک الفرج

کسی که دغدغه وصل یار را دارد ...

کسی که دغدغه وصل یار را دارد 

 همیشه از گنه و معصیت ابا دارد

کسی که وقت اذان گریه می کند چشمش 

 دگر ز دیدن نا محرمان حیا دارد

کسی که می شنود روضه های غربت را 

 برای آمدن منتقم دعا دارد

دوباره مرغ دلم روی بام تنهایی 

 به لب ترانه یا بن الحسن بیا دارد

برای آنکه بیایی به ما سری بزنی 

 دلم توسل بر مادر شما دارد

نگاه ملتمس و ابریم خدا رو شکر 

 به راه مانده و دلشوره تو را دارد

شبیه قلب تو این قلبهای خسته ما 

از داغ فاطمیه تا ابد عزا دارد

مرا به وقت زیارت تو همسفر فرما 

 که با تو رفتن کرب و بلا صفا دارد

نوکــــــری شغــــــل شریفی اســت به شرط آنکه ...

    نوکــــــری شغــــــل شریفی اســت به شرط آنـکه

                             فقــــــط ارباب حسیـــــــن بن علـی (ع)  باشد و بـس...

منبع شعر

هیزم آورده که آتش بزنند این در را ...

شهر آبستن غم هاست، خدا رحم کند ...

شهر این بار چه غوغاست! خدا رحم کند ...

بوی دود است که پیچیده، کجا می سوزد؟

نکند خانه ی مولاست؟! خدا رحم کند ...

همه ی شهر به این سمت سرازیر شده

در میان کوچه دعواست، خدا رحم کند ...

هیزم آورده که آتش بزنند این در را

پشت در حضرت زهراست، خدا رحم کند ...

همه ی جمعند و موافق که علی را ببرند

و علی یکه و تنهاست، خدا رحم کند ...